
زنجیره تأمین
2-1-1) مروری بر تعاریف ارائه شده در خصوص زنجیره تأمین
مواردی همچون پیچیدگی دنیای کسب و کار، تحولات اقتصادی، شدت رقابت، تکنولوژیهای جدید و سرعت تغییر نیاز های مشتریان، سازمانهای کنونی را مجبور ساخته از مزایایی همچون جریان سریع اطلاعات، تصمیم گیریهای گروهی، هماهنگیهای هرچه بیشتر با شرکای تجاری و همه جانبه نگری بهره گیرند. وجود این تحولات را میتوان در بحثی با عنوان زنجیره تأمین[1] مشاهده نمود که هدف اصلی آن را دستیابی به حداکثر ارزش بیان نمودهاند (شفیعی نیک آبادی و فارسیجانی، 1391، 622).
این یک باور است که زنجیره تأمین هر روز پیش از پیش به عنوان عامل تعیین کننده توانایی در رقابت مطرح میشود (آیرس[2]، 1388، 17). امروزه دیگر رقابت یک سازمان در مقابل یک سازمان مطرح نیست بلکه امروزه رقابت زنجیره تأمین در مقابل زنجیره تأمین شدت گرفته است (کریستوفر[3]، 2000، 38؛ کریستوفر و تویل[4]، 2001، 236؛ شفیعی نیک آبادی و فارسیجانی، 1391، 623).
بر اساس تحقیقات ون هوک[5] (2001) مشخص شد که یکی از نکات مهم برای رسیدن به مزیت رقابتی در دنیای کسب و کار مدرن این است که سازمانها باید با تأمین کنندگان و همچنین مشتریان و حتی رقبا برای پیشبرد عملیاتهایشان اتحاد برقرار کنند و در اینجاست که مفهوم زنجیره تأمین شکل پیدا میکند (ون هوک، 2001، 128).
ساترلند[6] با تاکید بر متفاوت بودن عبارت لجستیک[7] و زنجیره تأمین به سه دیدگاه معمول اما متفاوت از زنجیره تأمین اشاره مینماید:
1- زنجیره تأمین تنها بیان دیگری از لجستیک است.
2- زنجیره تأمین علاوه بر لجستیک شامل وظایف دیگری از قبیل خرید، مهندسی، تولید، مالی، بازاریابی و فعالیتهای کنترلی مربوطه در یک شرکت واحد است.
3- زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیتهای بند «دو» بعلاوه فعالیتهای مرتبط با تأمین کنندگان تأمین کنندگان شرکت و مشتری مشتریان یک شرکت میباشد که فراتر از فعالیتهای شرکتهای سنتی است. ساترلند تعریف شماره سه را تصدیق کرده و با اضافه کردن بعضی موارد تعریف زیر را پیشنهاد میدهد:
زنجیره تأمین: فرآیندهای چرخه حیات شامل جریان فیزیکی، اطلاعاتی، مالی و دانش میباشد که هدفشان ارضای احتیاجات کاربر نهایی به وسیله محصولات و خدماتی است که از طریق تأمین کنندگان متصل به هم ارائه میگردد. در منابع مختلف از جریانهای فیزیکی، اطلاعاتی و مالی بارها و بارها به عنوان ابعاد زنجیره تأمین یاد شده است. زنجیره تأمین تنها به توزیع کننده فیزیکی محدود نمیشود. در اکثر زنجیرههای تأمین عناصر مالی و اطلاعاتی به اندازه جریان فیزیکی مهم هستند (آیرس، 1388، 14).
خدمات نیز زنجیره تأمین دارند. واحد تحقیق و توسعه[8] که وظیفه آن طراحی محصول و خروجی کار آنها طرح محصول است، میتواند از همان تکنیکهای استفاده شده برای ساخت محصول سود ببرد. یک شرکت نرم افزاری با این چالش روبرو است که همواره محصولش را ارتقا دهد و بروز نماید، بنابراین آن هم میتواند به عنوان یک زنجیره تأمین برای محصول بر پایه دانش فرض شود. تصمیم خرید، احتمالاً با یک نیاز به یک محصول اصلی و یا خدمت شروع میشود ولی سریعاً به سمت فاکتورهای محصول توسعه یافته از قبیل تحویل، خدمات و شهرت میل میکند. عوامل محصول توسعه یافته، خرید یا عدم خرید را مشخص میسازند. بنابراین برای اکثر محصولات طراحی زنجیره تأمین در بطن مشخصات محصول توسعه یافته قرار میگیرد (همان منبع، 15).
بنا به نظر كريستوفر (1998) امروزه راه حل توانمند رسيدن به مزيت هزينهاي لزوماً حجم محصولات و مقياس اقتصادي نيست، بلكه مديريت زنجيره تأمين است. از نظر وی زنجيره تأمين شبكهاي از سازمانهاي بالادستي تا پایین دستي است كه در فرايندها و فعاليتهاي مختلفي كه در قالب محصولات و خدمات در دست مشتري نهایی ايجاد ارزش ميكنند، درگير هستند. مفهوم مديريت زنجيره تأمين تا كنون از سوي بسياري مورد تشريح و واكاوي قرار گرفته است و برخي نيز آن را با مفاهيمي چون لجستيك، مديريت عمليات، تداركات و يا تركيبي از اين سه هم معني گرفتهاند (كريستوفر، 1998، 53).
با اين حال ميتوان به تعريف جامعي كه از سوي انجمن زنجيره تأمين جهاني ارائه شده است استناد كرد: «مديريت زنجيره تأمين يكپارچهسازي فرآيندهاي كليدي كسب و كار از كاربر نهايي گرفته تا تأمين كننده اصلي است كه تأمين محصولات، خدمات و اطلاعاتي را كه باعث ايجاد ارزش افزوده براي مشتريان و ذينفعان سازمان ميشوند، بر عهده دارد» (لامبرت[9] و همکاران، 2005، 32).
لامبرت و الارام[10] (1998) زنجيره تأمین را فرايند ايجاد هم راستایي و هم سویی شرکتهایی ميدانند كه محصولات يا خدمات را به بازار عرضه ميکنند.
چوپرا و میندل[11] (2007) اعلام نمودند يك زنجيره تأمین كليه مراحل مستقيم و غيرمستقيم كه در تكميل درخواست (سفارش) مشتري درگير هستند را شامل ميشود. زنجيره تأمین فقط مرتبط با سازنده و تأمین كننده نيست بلكه حمل و نقل، انبارها، خرده فروشيها و حتي خود مشتريان را نيز در برمي گيرد.
گانشان و هریسون[12] (1995) يك زنجيره تأمین را شبكهاي از تسهيلات و گزينههاي توزيعي ميداند كه به تدارك مواد، تبديل اين مواد به فرآوردههاي واسطهاي يا محصولات نهایی و توزيع اين محصولات به مشتريان ميپردازند.
هوگوس[13] (2003) زنجيره تأمین را هماهنگي سيستماتيك و استراتژيك كاركردهاي سنتي كسب و كار و تاكتيكهاي بين اين كاركردها در يك شركت با ساير كسب و كارهاي موجود در زنجيره تأمین، به منظور بهبود بلند مدت عملكرد شركت (بطور مجزا) و كل يك زنجيره تأمین ميداند به عبارت ديگر مديريت زنجيره تأمین هماهنگي در توليد، موجودي (انبار)، مكان يابي و حمل و نقل بين شركتكنندگان در يك زنجيره تأمین است جهت دستيابي به بهترين تركيب پاسخ گوئي و كارائي براي موفقيت در بازار.
منزکا[14] و همکاران (1998) بيان ميکنند زنجيره تأمين شبکهاي از ساختار توپولوژيک است که از بنگاههاي خودمختار يا نيمه مختار تشکيل شده است. اين بنگاهها همگي با يکديگر تدارکات، توليد، تحويل و سایر کارها را انجام ميدهند. در هر زنجيره تأمين يک بنگاه اصلي وجود دارد که مسئول پيکربندي زنجيره تأمين بر مبنای اطلاعات مربوط به تقاضا و نيز استفاده از جريانات مالي، مواد و اطلاعات به عنوان ابزاري براي دست يابي به ارزش در کل زنجيره است.
يك زنجيره تأمین به جريان مواد، اطلاعات، وجوه و خدمات از تأمینکنندگان مواد خام طي کارگاهها و انبارها تا مشتريان پاياني اشاره دارد و شامل سازمانها و فرايندهايي ميشود كه كالاها، اطلاعات و خدمات را ايجاد و به مصرفكنندگان تحويل ميدهند. اين زنجيره شامل طيفي از وظايف از قبيل خريد، جريان وجوه، باربري مواد، برنامهريزي و كنترل توليد، كنترل موجودي و لجستيكي و توزيع و تحويل ميگردد (هاندفیلد و نیچولس[15]، 1999، 81).
طبق تعريف ديگري زنجيره تأمین شامل تمام مراحلي است که مستقیم و یا غيرمستقيم در برآورده کردن خواست مشتري فعاليت مينمايند و فقط شامل سازنده و تأمین کننده نمیگردد بلکه حمل و نقل، انبار، خرده فروش و خود مشتريان را نيز شامل ميگردد. به عبارت ديگر شبکهاي از تسهيلات و توزیع کنندگان که عمليات تأمین مواد، تغيير مواد به محصولات نيمه ساخته و محصولات نهايي و توزیع اين محصولات بين مشتريان را انجام میدهند (راچل[16] و همکاران، 2010، 59).
مديريت زنجيره به معناي يكپارچهسازي و هماهنگسازي انتقال مواد و اطلاعات و جريان مالي در بين چندين سازمان (و در درون هر سازمان) است كه از نظر حقوقي مستقل بوده، ولي همگي عضو يك زنجيره هستند. به عبارت دیگر استقرار شرکتها به گونهاي است كه موجب پيوستگي درون زنجيره از مبدأ تا مقصد براي عرضه محصولات يا خدمات براي بازار فراهم گردد (گولد و سیورینگ[17]، 2010، 61).
همچنين چوپرا و میندل (2007) معتقدند زنجيره تأمین شبکهاي است از شرکا يا همکاران مستقلي که نه تنها کالا و خدمات مورد نياز شبکه را عرضه مينمايند، بلکه سبب انگيزش تقاضا و تسهيل همزمان قابلیتها و منابع کل شبکه و همچنين امکان ارتقاء سطح عملکرد رهبري بازار ميگردند. برنامهريزي، سازماندهي و كنترل فعاليتها در زنجيره تأمين، مديريت زنجيره تأمين نام دارد. به عبارت ديگر مديريت زنجيره تأمين يكپارچگي فعاليتهاي مرتبط با انتقال و جريان كالاها و خدمات، شامل جريانهاي اطلاعاتي آنها، از منبع مواد خام تا مصرفکنندگان نهايي است
چنان كه استيونز[18] (1989) بیان نموده زنجيره تأمين سيستمي است كه اجزاي آن عبارتند از: تأمينكنندگان قطعات، تسهيلات توليد، خدمات توزيع و مشتريان كه به وسيله جريان رو به جلوي مواد و جريان رو به عقب (بازخور) اطلاعات به يكديگر مرتبط شدهاند.
به گفته شپارد و گارتنر[19] (2006) مديريت زنجيره تأمين مجموعهاي از روشهاست كه براي يكپارچهسازي اثربخش تأمين كنندگان، توليدكنندگان، انبارها و فروشگاهها استفاده ميشود. به طوري كه كالا در حجم مناسب، مكان مناسب و زمان مناسب، توليد و توزيع شود تا هزينه كل سيستم به حداقل برسد و الزامات سطح خدمات برآورده شود. مديريت زنجيره تأمين به عنوان يك فلسفه كسب و کار، با افزايش مهارتهاي كسب و کار و عملكرد تمام اعضا در زنجيره تأمين، كسب و کار را متحول ساخته است.
[1] Supply Chain
[2] Ayers
[3] Christopher
[4] Towill
[5] Van Hoek
[6] Sutherland
[7] Logistic
[8] R&D (Research and Development )
[9] Lambert
[10] Lambert and Ellram
[11] Chopra and Meind1
[12] Ganeshan and Harrison
[13] Hugos
[14] Monzka
[15] Handfield and Nichols
[16] Rachel
[17] Gold and Seuring
[18] Stevens
[19] Shepherd and Gunter
