عوامل موثر بر ارتقای بهره وری
از انجا که افزایش و رشد بهرهوری یکی از اساسیترین راههاي دستیابی به تولید بیشترو به دنبال آن تامین رفاه و بهزیستی افراد در جوامع است، شناخت عوامل موثر بر افزایش بهرهوری از آرمانهاي اصلی محققان و پژوهشگران در این زمینه بوده و هست. مقاﻻت و پژوهشهاي مربوط به دوران کلاسیکها، عوامل موثر بر بهرهوری نیروي انسانی را مشتمل بر مواردي چون شرایط محیط کار و مشوقهاي مالی میداند و به مدیران توصیه میکند که این عوامل را در راستاي بهبود بهرهوری نیروي کار به کار برند. پس از ظهور مکتب روابط انسانی، عوامل انگیزشی غیرمادي نیز به مجموعه عوامل موثر بر بهرهوری افزوده شد و به مدیران توصیه شد که به نیازهاي غیرمالی کارکنانشان نیزتوجه کرده واز طریق ارضاء این نیازها کارکنانی کاراتر داشته باشند. باوجود انکه نظریه اقتضاء در مدیریت، یک عامل خاص یا یک گروهی از عوامل مشخص را عامل بهبود دهنده بهرهوری نمیداند، اما ضمن تاکید بر تنوع و تعدد نیازهاي انسان معتقد است راههاي مختلفی نیز براي ارتقاي بهرهوری وجود دارد که باید حسب مقتضیات هر سازمان انها را شناخت و به کار بست. از راهکارهاي افزایش بهرهوری میتوان به تامین نیازهاي اساسی کارکنان، مشارکت کارکنان در تصمیمگیري، سبک رهبري مشارکتی مدیر، فعالیتهاي گروهی کارکنان در محیط کار، پرداخت مزایاي جانبی به کارکنان و سیستم مناسب ارزشیابی در محیط کار اشاره کرد. درجهت تاثیر هر یک از این راهکارها در افزایش بهرهوری به وضعیت موجود شرکت در آن زمینه وضرورت پرداختن به هریک از این موارد بستگی دارد، که باید به شکل ماهرانهای شناسایی و اولویت بندي شده و برآن اساس اقدام شود. از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد (طالقانی و همکاران، 1390):
- شناخت و توجیه شغل: هر یک از کارکنان باید از آنچه که باید انجام دهند، زمان و چگونگی انجام آن شناخت خوبی داشته باشند. براي افزایش شناخت خوب کار، کارکنان نیاز دارند از هدفهای بلند مدت، اولویتها و چگونگی کسب هر یک از انها آگاهی داشته باشند. انان باید بدانند چه هدفهایی در چه مواقعی بیشترین اولویت را دارد.
- حمایت سازمانی: منظور، حمایت یا کمکی است که کارکنان براي انجام دادن موفقیتآمیز کار به آن نیاز دارند. بعضی از عوامل کمکی عبارتند از: بودجه کافی، تجهیزات و تسهیلاتی که براي انجام دادن کار مناسب است.
- بازخورد عملکرد: منظور از این نوع بازخورد، ارایه غیر رسمی عملکرد روزانه فرد به او و همچنین بازدیدهاي رسمی دورهاي است. یک فرایند بازخورد موثر، کارکنان را در جریان چند و چون کارشان بر یک مبنای منظم قرار میدهد.
- مشارکت: مشارکت یک درگیري ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را برمیانگیزد تا سازمان را براي دستیابی به هدفهای گروهی یاري دهند و در مسئولیت کار شریک شوند. در این تعریف سه اندیشه مهم نهفته است.
لازم به ذکر است که بهرهوری همواره معلول یک دسته متغیرهاي مداخلهگر است. عواملی چون پایین بودن سطح کیفی انجام امور، ناکارامد بودن ساختار، ضعف نظامهاي مدیریتی، فقدان شایسته ساﻻري در مدیریت، فقدان بسترهاي فرهنگی مناسب براي اجراي طرحهاي مرتبط با بهرهوری، نارضایتی شغلی کارکنان، فقدان ثبات شغلی مدیران و کارکنان، فقدان اعتماد میان مدیران و کارکنان، کمبود اموزشهاي مناسب و به روز در زمینه نظام بهرهوری، نداشتن چشم انداز دور برد در مدیریت، روشن نبودن ماموریتهاي سازمان، کمبود اخلاقیات کاري در کارکنان، کمرنگ شدن نظام مشارکت کارکنان در درون سازمان، کیفی نبودن نظام مدیریت و دﻻیل دیگر، بهرهوری را به صورت متغیري پیچیده درآورده است (طالقانی و همکاران، 1390).