تصميمگيري با معيارهاي چندگانه
مدلهاي بهينهسازي از دوران نهضت صنعتي در جهان و به خصوص از زمان جنگ جهاني دوم، همواره مورد توجه رياضيدانان و دستاندرکاران صنعت بوده است. اخيراً توجه محققين، معطوفبه مدلهاي چندمعياره، براي تصميمگيريهاي پيچيده گرديده است، که حتي در زندگي روزمره نيز کاربرد فراوانی دارند. در اين تصميمگيريها، به جاي استفاده از يک معيار سنجش بهينگي، از چند معيار ممکن است استفاده شود (اصغرپور، 1385).
به عنوان مثال، در مساله انتخاب شغل، معيارهايي مانند محل انجام کار، حقوق و دستمزد، شرايط کاري، فرصتهاي پيشرفت و غيره بهعنوان معيار در نظر گرفته ميشوند. در زمينه مسائل سازماني در انتخاب نوع استراتژي يک سازمان، معيارهايي از قبيل ميزان درآمد سازمان طي يک دوره، قيمت سهام سازمان، سهم بازار، تصوير سازمان در جامعه و غيره ميتواند مد نظر باشد. همچنين در زمينه مسائل دولتي در بخش حمل و نقل کشوري، بايد سيستم حمل و نقل بهگونهاي طراحي شود که زمان سفر، تاخيرات، هزينه حمل و نقل و غيره حداقل شود و يا در صنايع نظامي، انتخاب سيستم مناسب پرتاب موشک بر حسب معيارهايي نظير سرعت، دقت، قابليت اطمينان، ميزان آسيبپذيري و غيره سنجيده ميشود (اصغرپور، 1382). موارد مذکور بخشهايي از کاربرد تصميمگيري چندمعياره را شامل ميشود.
بدين ترتيب ميتوان مسائل تصميمگيري را از ديدگاه ديگري تحت عنوان تصميمگيري چندمعياره (MCDM)[1] مورد بررسي قرار داد. مدلهاي موجود در تصميمگيري چندمعياره، در دو دسته كلي مدلهاي چندهدفه(MODM)[2] و مدلهاي چندشاخصه(MADM)[3]، طبقهبندي ميگردند. بهطوريكه مدلهاي چندهدفه در مسائل طراحي و مدلهاي چندشاخصه براي انتخاب گزينه برتر استفاده ميشوند (اصغرپور، 1385).
مدلهاي تصميمگيري چندهدفه
در اين مدلهاي تصميمگيري، چند هدف بهطور همزمان، جهت بهينهشدن مورد توجه قرار ميگيرد. مقياس سنجش براي هر هدف ممکن است با مقياس سنجش براي بقيه اهداف متفاوت باشد. بهعنوان مثال، يک هدف حداکثر نمودن سود است که بر حسب واحد پولي سنجيده ميشود و هدف ديگر حداقل استفاده از ساعات نيروي کار است که بر حسب ساعت سنجيده ميشود. گاهي اين اهداف در راستاي هم نيستند و به صورت متضاد عمل ميکنند. مثلاً تصميمگيرنده از يک طرف تمايل دارد رضايت کارکنان را افزايش دهد و از طرف ديگر ميخواهد هزينههاي حقوق و دستمزد را کاهش دهد (اصغرپور، 1385).
بهترين روش تصميمگيري چندهدفه، برنامهريزي آرماني است که اولين بار توسط چارلز و کوپر ارايه شد
مدلهاي تصميمگيري چندشاخصه
در اين مدلها، انتخاب يک گزينه از بين گزينههاي موجود مد نظر است. در يک تعريف کلي، تصميمگيري چندشاخصه به تصميمات خاصي (از نوع ترجيحي) مانند ارزيابي، اولويتگذاري و يا انتخاب از بين گزينههاي موجود که گاه بايد بين چند شاخص متضاد انجام شود، اطلاق ميگردد. تصميمگيري چندشاخصه معمولاً توسط ماتريس زير فرموله ميشود:
جدول 5-2- ماتريس تصميمگیری چندشاخصه
Xn | … | x2 | X1 |
|
||
r1n | … | r12 | r11 | A1 | ||
r2n | … | r22 | r21 | A2 | ||
rmn | … | rm2 | rm1 | An |
اين ماتريس، را ماتريس تصميمگيري ناميده و با D نشان ميدهيم که در آن، A1,A2,…,An نشاندهنده m گزينه از قبل معلوم، x1,x2,…,xn نشاندهنده n شاخص(مشخصه) براي سنجش مطلوبيت هر گزينه و rij نشاندهنده ارزش شاخص j ام براي گزينه i ام ميباشد (اصغرپور، 1385).
1- Multiple – Criteria – Decision – Making