رویکرد جنسیت و مدیرت
همزمان با بهبود وضعيت زن، در صحنههاى گوناگون اجتماعى، و بروز استعدادهاى نهفته و شايستگىهاى وى در اين زمينه، و نيز اثبات اين مطلب كه زن مىتواند به نيكوترين وجه در اجتماع حضور يابد، نقش وى در توانايى شركت در امور اجرايى و مديريت بيش از پيش روشن مىگردد. هر چند زنان هنوز براى ابراز توانايىها و لياقت خويش در اين زمينه، راهى طولانى و دشوار پيش رو دارند؛ زيرا با وجود شايستگى زن در احراز پستهاى مديريتى، جامعه آن چنان كه بايد، نقش قابل توجهى براى او در اين سطح قائل نگرديده است. حتى در امورى كه مربوط به بانوان مىگردد نيز، اغلب مديران سطوح بالا را مردان تشكيل مىدهند و مديريت سطوح ميانى بر عهده زنان است.البته مهمترين علت اين مسأله، تأثير تفاوتهاى جنسيتى بين زن و مرد، و در برخى موارد عدم توجه جامعه به استعدادها و مهارتهاى ويژه در بانوان براى مديريت مىباشد، كه البته مىتوان اين مشكل را با سياست هاى صحيح و آگاهى بخشيدن به جامعه، بر طرف نمود.
تربورگ (Terborg) بیش از 130 مطالعه مربوط به زناان مدیر را به تفضل بررسی و طی دو مقاله عرضه کرده است . لیکوانان (Licuanan) از نظر وضعیت زنان در هنگام تصدی پست و جامعه پذیری انان رفتار زنان مدیر را طی یک پروژه تحقیقاتی که بین سال های 1988 تا 1992 توسط انستیتوی مدیریت آسیا در فیلیپین انجام شده بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که زنان مدیر علاقمندی زیادتری به مردم نشان می دهند و پیش از مردان همتای خود با زیردستان رابطه صمیمانه دارند و اغلب مسایل خانوادگی و اداری را با هم می آمیزند . هر چند زنان از روش « ملایم و شخصی» در مدیریت خود سخن می گویند اما خانم کگان (Kegan) در مطالعه خود این نکته را آشکار ساخته که صرف نظر از انگیزه اقتصادی ، آنان می توانند به خوبی از عهده کارها برآیند همچنین میل به استقلال و تمایل به پیشرفت شغلی ، از جمله انگیزه های مشترک میان زنان است .
کئون و لام (Koon and Lam) نیز به نتایج مشابهی رسیده اند و اظهار می دارند که عوامل توفیق و رضایت شغلی زنان شاغل در مراکز کاری عمدتاً بر صلاحیت شغلی و سوابق درخشان عملکرد دور می زند.
به علاوه استیوارت این نکته را مطرح کرده که زنان مدیر برای ارزیابی کارایی خود می توانند از فهرست پیشنهادی او استفاده کنند . با این حال واضع است که مطالعه درباره ی زنان مدیر به طور عمده در دهه های 1960 و 1970 به اوج رسیده است در حالی که طی دهه های یاد شده چنین مطالعاتی در مشرق زمین به ندرت انجام شده زیرا در آن زمان نقش برجسته و شایسته زنان همان نقش قالبی « دختر – همسر – مادر خوب » بود با این همه این پدیده به دو دلیل تغییر کرده است ، اول ، افزایش سطح تحصیلات زنان ، دوم ، رونق اقتصادی سال های اخیر در مشرق زمین ( تازه های مدیریت دوره پنجم شماره 18 ) .
در سرشماری سال 1375 براساس شاخص های موجود نشان داده شده است که در مقابل هر یک صد مدیر فقط 20 زن به مدیریت رسیده اند . به رغم نیازهای زنان در زمینه اشتغال در سال 75 در مقابل هر 100 مرد شاغل در بخش صنعت زنان 6/15 درصد را به خود اختصاص داده بودند و در بخش کشاورزی در مقابل هر 100 مرد 5/9 خانم و در بخش خدمات در مقابل هر 100 مرد 33/1 درصد خانم بودند . در زمینه آموزش آمارها تفاوت قابل توجهی دارند (مجله تدبیر شماره 87 آبان ماه 77).
به عقیده باربارا دال بوم در کتاب زنان مدیر یکی از شرایط مدیر مطلوب و موثر این است که اجازه دهد موارد جدید را آرمایش کند ؛ ایده های جدید را بپذیرد و از افکار نو و تجربیات تازه استقبال نماید . مدیران موفق و کاردان و زنان تلاشگر در عرصه اجتماع باید افرادی باشند که شجاعت انجام تجربه های نو را داشته و به راه های تازه فکر نمایند . در این خصوص تصحیح افکار عمومی و پالایش برداشت های غلط جامعه از مسأله زنان و زدودن کلیشه های فرهنگی و پیش داوری متعصبانه در مورد زنان و ارائه الگوهای جدیدی ار زنان براساس دیدگاهی انسانی و مذهبی امری اجتناب ناپذیر خواهد بود (قائینی سال 75).