متغيّر مديريت دانش،پایان نامه درمورد بهبود عملكرد زنجيره تأمين
متغيّر مديريت دانش – كاربرد دانش
2-3-1 مقدّمه
تغييرات سريع دنياي کنونی، سازمان ها را با چالشهای مختلفی روبهروکرده است. در اين ميان، سازمانهايي موفق هستند که به کمک ابزار مختلف مديريتي و فناوریهای نوين، از فرصتهای ايجاد شده، به سود خود استفاده کنند. مديريت دانش نمونهای از اين ابزار است. گرچه دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمانها ضروری و حياتي بوده و شرط موفقيّت سازمانها در تجارت جهانی، دستيابي به دانش و فهمی عميق در تمامی سطوح است، اما هنوز هم بسياري از سازمانها به مديريت دانش به طور جدّی توجه نکردهاند. شرايط دنياي امروزی به گونهای است که شرط بقای هر سازمانی، واکنش سريع آن در برابر تغييرات است. اين امر محقق نمیشود جز از طريق داشتن دانش و خلاقيّت. (شهبازي ، 1389،ص2)
مديريت دانش، مستلزم وجود رهبری آگاه و تأثيرگذار در سازمان است. فرهنگ سازمانی که در آن “خلاقيت و نوآوری” ارزش حاکم تلقّی می شود، يکی از عناصر جلوبرنده مديريت دانش است.
در دسته بندی ارائه شده از سوی صاحبنظران کسب و کار، دهه 1980 دهه جنبش کيفيّت (تاکيد بر اينکه برای دستيابی به کيفيت بهتر، همه کارکنان بابد از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند) ،دهه 1990 دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرايندهای کسب و کار و کاهش هزينه ها) و دهه 2000 دهه مديريت دانش لقب گرفته است. (شهبازي ، 1389،ص3)
براي دستيابي به تعريف جامعي در مورد مديريت دانش لازم است ابتدا مفاهيم داده ، اطلاعات ، دانش و خرد تعريف شده و مؤلّفه هاي كليدي مؤثر در مديريت دانش نيز مشخّص شوند.
1-داده[1]: واقعيتی از يک موقعيّت و يا موردی از زمينهای خاص، بدون ارتباط با ديگر چيزهاست. در واقع، دادهها حقايق و واقعيّتهايی خام بوده و منعکس کننده تعاملات و مبادلات کامل، واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچيز از آنها ياد میشود. اين اجزا در پايگاه های داده، ذخيره و مديريت میشوند.
دادهها، دارای حداقل متن بوده و به تنهايی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمی کنند. اين حالت تا زمانی که مورد پردازش قرار گيرند، ادامه دارد.(Divanport,1998,p56 ).داده ها اولين سطح از هرم دانش را تشكيل مي دهند و عبارتند از ارقام ، اعداد ، نمودار ها و مقادير آنها كه به خودي خود معني دار نيستند.( شريف زاده ، بودلايي ، 1387 ، ص 11 ).
2- اطلاعات[2]: افزودن زمينه و تفسير به دادهها و ارتباط دادن آنها به يکديگر، موجب شکل گيری اطلاعات میشود. اطلاعات، دادههايی ترکيبی و مرتبط همراه با زمينه و تفسير آنهاست. ارتباط دادهها، ممکن است بيانگر اطلاعات باشد، اما ممکن است صرفاً ارتباط دادهها با يکديگر به پيدايی اطلاعات منجر نشود مگر اينکه موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات، درواقع آن دسته از دادههای خلاصه شده را دربر می گيرد که گروهبندی، ذخيره ، پالايش، سازماندهی و تحليل شده باشند، تا بتوانند زمينه را روشن سازند. میتوان با بررسی اطلاعات، تصميماتی مختلف گرفت. اطلاعات، معمولاً شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزارههای انباشته شده را به خود میگيرند و اعداد و گزارهها را به صورت خلاصه شده ارائه میکنند. (شهبازي ، 1389،3)
معمولاًدسترسي به اطلاعات كه يكي از اجزاي اساسي مزيت رقابتي در سازمان ها به شمار مي رود ، مستلزم صرف هزينه هاي فراوان است و بر اين اساس مي توان به اطلاعات به صورت منبع نا مشهود نگريست كه سازمان را قادر به ارائه محصولات و خدمات به مشتريان مي كند . (شريف زاده ، بودلاي ، 1387 ، ص 12).
3- دانش[3] : افزودن درک و حافظه به اطلاعات، زمنيهساز توسعه طبيعی پس از اطلاعات میشود. خلاصهسازی هرچه بيشتر (انباشت) اطلاعات اوليّه، به پيدايی دانش میانجامد. دانش را در اين حالت میتوان بينشهای حاصل از اطلاعات و دادههايی تعريف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرايط گوناگون، مؤثّر و قابل تقسيم باشد. دانش، به حداقل رساندن جمعآوری و خواندن اطلاعات است، نه افزايش دسترسی به آنها. دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته را حذف کنيم(شهبازي ، 1389،ص3)
دانش، نوعی ادارک و فهم است که از طريق تجربه، استدلال، درک مستقيم و يادگيری حاصل میشود. زمانی که افراد، دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هر کدامشان افزايش میيابد و از ترکيب دانش يک فرد با افراد ديگر، دانشی جديد حاصل میشود.
[1] Data
[2] Information
[3] Knowledge